انقلاب هند وایران
انقلاب هند وایران
اامام خمینی (ره) که در مقام یک مرجع دینی، رهبری نهضت اسلامی را برعهده داشته است، با رویکردی هدایت جویانه و تکلیف گرایانه به حادثه عاشورا به عنوان یک دلیل فقهی می نگریست و به این ترتیب پشتوانه ی فقهی قیام را فراهم می نمود. از دیدگاه امام خمینی، هدف «اصلی» قیام عاشورا نه دستیابی به حکومت بلکه طرح اعتراض نسبت به اقدام های حکومت اموی بوده است که در پی ایجاد انحراف در اسلام و وارونه نمودن ارزش های دینی بوده اند، از روش امام حسین (ع) در می یابیم آنگاه که اصل اسلام و احکام آن در معرض خطر و نابودی قرار می گیرد؛ سکوت جایز نیست، هر چند وارد آمدن ضرر به جان و مال و آبرو را در پی داشته باشد و هر چند بر این اعتراض و قیام اثر مطلوب در از بین رفتن منشاء فساد حاصل نگردد و امور جامعه ی دینی به اصلاح نینجامد.
از بررسی قیام عاشورا می توان چنین استنباط نمود که در اوضاع یاد شده، اعتراض و قیام صرف نظر از آثار آن موضوعیت دارد و موفق شدن به اعتراض و قیام، خود یک هدف محسوب می شود.
امام خمینی (ره) با توجه به رویکرد معطوف به اسلام زدایی به دست رژیم شاهنشاهی، اوضاع را همچون وضعیت زمان امام حسین (ع) دانسته و توسل به عنایتی همچون «لاضرر»، «تقیّه» و «حفظ نظام» را در چنین اوضاعی نادرست شمرده اند و حکم برعدم جواز سکوت نمودند. و با توجه به اهمیت اصل دین از آسیب های عرصه ی قیام استقبال نمودند.
می توان گفت قیام امام خمینی (ره) در نظر و عمل برخاسته از قیام حضرت سید الشهدا (ع) بوده است و در واقع قیام عاشورا، مبنای مشروعیت نهضت اسلامی معاصر بوده است.
گاندي در تفحص زندگاني امام حسين و علت جاودانگي و پايداري آن به يک مسأله مهم رسيده و همانا درسي از سرور آزادگان اخذ نموده و آن را براي استقلال هند به کار بسته است ، يعني او به پيروي از امام ، به مردم هند که طرفدار استقلال هند بودند اعلام نمود مرگ را به بازي و مسخره بگيريد و نترسيد.«من براي مردم هند چيز تازه نياوردم ، فقط نتيجه اي را که از مطالب و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگي قهرمان کربلا به دست آورده بودم ، ارمغان ملت هند کردم . اگر بخواهيم هند را نجات دهيم واجب است همان راهي را بپيماييم که حسين بن علي پيمود… .»منبع
http://www.hamaseh.net/64310.html