وصیت شهید عبدالله معمودی
وصیت تکان دهنده شهید به مادرش
معرفی کتاب با موضوع حجاب و عفاف
1_نام کتاب : گلبرگ عفاف «پژوهشی قرآنی در حجاب»نویسنده : عبدالحسین حاجی ابوالحسنی
2_كتاب«حجاب زينت برتر» نوشته « عطيه صادق كوهستانی» به همت انتشارات
« نسيم وحی»
3_نگرش قرآن به مساله پوشش و آثار روانی و اجتماعی آن در کتاب ” حجاب و نقش آن در سلامت
روان ” تالیف حجه الاسلام و المسلمین عباس رجبی تبیین و از سوی موسسه آموزشی و
پژوهشی امام خمینی (ره) چاپ و منتشر شده است.
4_کتاب (( لباس فردا )) نوشته سیمیندخت بهزاد پور
5_«حجاب چرا» به قلم امین کشوری
شرح های دعای بیستم صحیفه سجادیه
شرافه الأعمال فی شرح دعاء مکارم الأخلاق از الصحیفه السجادیه، نوشته شیخ محمد جواد بن شیخ محمد شوشتری (درگذشت ۱۳۳۵ق). •
شرح دعای مکارم الأخلاق از صحیفه کامله سجادیه از نویسندهای نامعلوم. •
شرح دعای مکارم الاخلاق محمد تقی فلسفی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰. •
مفاهیم اخلاقی از دیدگاه زیباترین روح پرستنده، اکرم حاتمی موسوی، انتشارات کاوش قلم، ۱۳۸۶. •
شرح دعای مکارم الاخلاق، محمد تقی مصباح یزدی.
منبع:http://www.wikifeqh.ir/
محورهای اخلاق اجتماعی در دعای بیستم مکارم الاخلاق
• درخواست تبدیل حسد به مودت: وَ مِنْ حَسَدِ أَهْلِ الْبَغْی الْمَوَدَّةَ.
• ترک عیب جویی از دیگران و عیب زدایی ازخود: وَ تَرْک التَّعْییرِ.
• نفی قدرت طلبی و برتری جویی و تجاوز به حقوق دیگران: وَ لاَ أَطْغَینَّ وَ مِنْ عِنْدِک وُجْدِی.
• رعایت ادب اجتماعی و اخلاق عمومی: وَ مَا أَجْرَی عَلَی لِسَانِی مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهَادَةِ بَاطِلٍ أَوِ اغْتِیابِ مُؤْمِنٍ غَائِبٍ أَوْ سَبِّ حَاضِرٍ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِک.
• دوری از اسرافکاری: وَ امْنَعْنِی مِنَ السَّرَفِ.
• پاسخ خوب در برابر کار بد: وَ سَدِّدْنِی لِأَنْ أُعَارِضَ مَنْ غَشَّنِی بِالنُّصْحِ.
• مسئولیت پذیری و مدیریت درست: وَ سُمْنِی حُسْنَ الْوِلاَیةِ.
• تبدیل دشمنی نزدیکان به دوستی: وَ مِنْ عَدَاوَةِ الْأَدْنَینَ الْوَلاَیةَ.
• رفع بدگمانی و بیاعتمادی دیگران به خود: وَ مِنْ ظِنَّةِ أَهْلِ الصَّلاَحِ الثِّقَةَ.
• درخواست رفع خدعه مکاران؛ وَ أَبْدِلْنِی مِنْ بِغْضَةِ أَهْلِ الشَّنَآنِ الْمَحَبَّةَ".
• همکاری با دیگران و خدمت به جامعه: وَ مِنْ رَدِّ الْمُلاَبِسِینَ کرَمَ الْعِشْرَةِ.
• معاشرت خوب با دیگران و خوش رفتاری: وَ أَجْزِی مَنْ هَجَرَنِی بِالْبِرِّ.
• توجه به کرامت و حیثیت انسانها؛ وَ اکفِنِی مَئُونَةَ مَعَرَّةِ الْعِبَادِ.
• داشتن الگو و اسوه و تعیین جهت گیری در بسط و گسترش عدالت؛ وَ حَلِّنِی بِحِلْیةِ الصَّالِحِینَ.
• ایجاد آرامش و مبارزه با خشونت؛ وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ و وَ إِصْلاَحِ ذَاتِ الْبَینِ.
• اهمیت مسابقه اجتماعی در خوبیها : وَ السَّبْقِ إِلَی الْفَضِیلَةِ وَ إِیثَارِ التَّفَضُّلِ.
• نفی ستمگری و ظلم: وَ لاَ أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی الْقَبْضِ مِنِّی.صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق ، دعای بیستم.
• مسئولیت پذیری و مدیریت درست: وَ سُمْنِی حُسْنَ الْوِلاَیةِ.صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق ، دعای بیستم.
• درخواست کفایت از عیب جویی مردم؛ و اکفنی موونة معرة العباد.
• دفع عوامل ضرر و زیان؛ و ادرأ عنی بلطفک.
• ترک احسان نابجا: و الافضال علی غیر المستحق.
• درخواست دستی توانا در مقابل ظالم و زبانی گویا در برابر دشمنان: و اجعلنی یداً علی مَن ظلمنی و لساناً علی مَن عاندنی.
• بیاعتنایی به ثروت مال اندوزان: و لا تفتنی بالنظر.
• سخن گفتن برای هدایت مردم و پیمودن راه برتر: انطقنی بالهدی.
• دوستی مدارا کنندگان به محبت واقعی: و من حب المدارین تصحیح المقة.
محورهای اخلاق فردی در دعای بیستم مکارم الاخلاق
درخواستهایی که در این دعا از خداوند شده است، در دو محور اخلاق فردی و اجتماعی میگنجد.
← محورهای اخلاق فردی
• ایمان کامل: وَبَلِّغْ بِایمانی اَکمَلَ الْایمانِ.
• بهترین عمل: و بِعَمَلی اِلی اَحْسَنِ الْاَعْمالِ.
• تکمیل نیت: وَانْتَهِ بِنِیتی اِلی اَحْسَنِ النِّیاتِ.
• وسعت رزق: وَ اَوْسِعْ عَلَی فی رِزْقِک.
• درخواست طول عمر مشروط: وَ عَمِّرْنی ما کانَ عُمْری بِذْلَةً فی طاعَتِک،فَاِذا کانَ عُمْری مَرْتَعاً لِلشَّیطانِ فَاقْبِضْنی اِلَیک قَبْلَ اَنْ یسْبِقَ مَقْتُک اِلَی، اَوْیسْتَحْکمَ غَضَبُک عَلَی.
• اصلاح خصلت ناپسند: اَللَّهُمَّ لاتَدَعْ خَصْلَةً تُعابُ مِنّی اِلاّ اَصْلَحْتَها، وَلاعآئِبَةً اُوَنَّبُ بِها اِلاّ حَسَّنْتَها، وَلا اُکرُومَةً فِی ناقِصَةً اِلاّ اَتْمَمْتَها
• درخواست رزق در پیری: وَاجْعَلْ اَوْسَعَ رِزْقِک عَلَی اِذا کبِرْتُ•
• درخواست لیاقت وگشایش مالی:’وَ مَتِّعْنی بِالْاِقْتِصادِ، وَاجْعَلْنی مِنْ اَهْلِ السَّدادِ، وَ مِنْ اَدِلَّةِ الرَّشادِ، وَ مِنْ صالِحِ الْعِبادِ، وَارْزُقْنی فَوْزَ الْمَعادِ، وَ سَلامَةَ الْمِرْصادِ.
• درخواست پایان عمر با عفو الهی:اَللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِک اَجَلی، وَ حَقِّقْ فی رَجآءِ رَحْمَتِک اَمَلی، وَ سَهِّلْ اِلی بُلُوغِ رِضاک سُبُلی، وَ حَسِّنْ فی جَمیعِ اَحْوالی عَمَلی.
• به یاد خدا بودن در تمام مواقع: وَ نَبِّهْنی لِذِکرِک فی اَوْقاتِ الْغَفْلَةِ.
• درخواست مصونیت از عذاب: وَ قِنی بِرَحْمَتِک عَذابَ النَّار.
منبع:http://www.wikifeqh.ir/
دعای بیستم صحیفه سجادیه2
«3»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الاِهْتَِمامُ بِهِ ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ ، وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیما خَلَقْتَنِی لَهُ ، وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِکَ ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ ، وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ ، وَ عَبِّدْنِی لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یَدِیَ الْخَیْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ ، وَ هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلَاقِ ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ .
«4»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا ، وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا .
3- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست و مرا از دلمشغولى به خویشتن و بازماندن از وظیفهى بندگى، کفایت کن، و مرا به کارى که در آخرت از آن بازخواست مىکنى، برگمار، و روزگارم را به انجام دادن کارى که مرا براى آن آفریدهاى (عبودیت)، مصروف دار، و بىنیازم کن، و در روزىام فراخى بخش، و مرا به فتنهى ناسپاسى و سرکشى (سنت امهال) میازماى، و عزیز و گرامىام دار، و به غرور و خودخواهى و خودبزرگ بینى گرفتارم مکن، و به بندگى درگاهت رام و تسلیم گردان، و عبادتم را با خودپسندىام تباه مگردان، و به دست من، خیر و نیکى را بر مردمان جارى کن، و به مباهات و فخر و به رخ کشیدن و منت نهادن، عبادتها و کارهاى نیکویم را ضایع مساز، و خلق و خوى عالى و برتر عطایم کن، و از مباهات و به خود نازیدن، آزادىام ده.
4- خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و در پیشگاه مردم، بر مقام و منزلت من میفزا، مگر این که از منزلت و مقام من نزد خودم بکاهى، و عزت و سربلندى آشکار برایم ایجاد مکن، مگر به همان اندازه مرا پیش نفسم خوار و پست گردانى.
منبع:http://tavassol2.blogfa.com/post/37
دعای بیستم صحیفه سجادیه
«1»اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ ، وَ اجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ ، وَ انْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ ، وَ بِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْاَعْمَالِ .
«2»اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی ، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَکَ یَقِینِی ، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ مَا فَسَدَ مِنِّی .
1-خدایا، بر محمد و دودمانش درود فرست، و ایمانم را به کاملترین مرتبهى آن برسان، و یقینم را برترین یقینها قرار ده، و نیتم را به نیکوترین نیتها منتهى کن، و کارهایم را تا عالىترین درجهى آن بالا ببر.
2-خدایا! در پرتو لطف خویش، نیت مرا از هر عیب و نقصى خالص گردان، و یقین مرا به آنچه که در نزد توست، ثبات و پایدارى بخش، و به قدرت خود، آنچه را که از من تباه گردیده، اصلاح فرما.
منبع:http://tavassol2.blogfa.com/post/37
مجراى نفوذ شيطان را با روزه ضيق نمائيد
بر اين مبنا رسول الله (صلى الله عليه و آله) فرمود:
«ان الشيطان ليجرى من ابن آدم مجرى الدم فضيقوا مجاريه بالجوع»، كه شيطان جريان مى يابد و نفوذ مى كند در فرزندان آدم، مانند جريان خون در بدن پس مجارى شيطان را در وجود خود به واسطه گرسنگى يعنى روزه تنگ نمائيد، و الحق، كه روزه بدون اثر چه فايده و ثمرى دارد؟ آرى فائده و اثرى ندارد كه آدمى غذاى ناهار خويش را به افطار تاخير اندازد، و از امساك و اجتناب از يك سرى مبطلات روزه، انواع تهمتها و دروغها و غيبتها و شهوترانىها و هتك حرمت خلق الله و حفظ نكردن ناموس خويش از نامحرمان و سوء تربيت فرزندان و سرعت غضب به حادثه كوچكى و ايجاد ضرب و شتم و صدها گناه ديگر مرتكب شود و بگويد من روزه هستم خير؟
اين نوع روزه اثرى و فايدهاى ندارد، بايد روزه قدرت ساختن و اصلاح نفس داشته باشد و روزه اين قدرت را دارد، لكن اين مائيم ارزش و اهمت او را تشخيص نداديم، و از اين نوع روزههاى بى اثر ثمرى جز گرسنگى و تحمل تشنگى عايد ما نمى شود، و چه فايدهاى است از براى روزهدار كه فريضهاى اداء كند و كبيرهاى مرتكب گردد، و با خيانتبر بندگان خدا در مال و عرض ايشان تجاوز نمايد.
منبع:سایت شهیدآوینی
روزه براى آزمايش اخلاص مردم است
خداوند روزه را براى آزمايش اخلاص مردم واجب فرموده است، كه روزه در اخلاص عمل بسيار مؤثر است، يعنى كسى كه روزه مى گيرد و تمامى روز را با همه امكان بخوردنيها و آشاميدنىهايى كه در اختيار دارد، در عين حال امساك مى نمايد، جز اخلاص به پيشگاه حضرت حق مفهومى ديگر ندارد، و در قسمتى از نهج البلاغه مى فرمايد:
«و صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب» و يكى از دلائل وجوب روزه اين است كه روزه ماه رمضان سپر است از عقاب الهى، يعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصى انسان است، كه به وسيله روزه نجات از آتش جهنم و عقوبت پروردگار به دست مى آيد.
منبع:سایت شهیدآوینی
سادات حسینی به چه کسانی می گویند؟
برخی از مردم می گویند که سادات حسینی هستند. آنها از کدام یک از پسران امام حسین(ع) هستند، منظورم این است که پس از کربلا آیا تنها یک پسر از امام حسین(ع) نجات یافت یعنی امام زین العابدین(ع)، یا پسران دیگری هم داشتند که زنده ماندند؟
در مورد این که علی اکبر علیه السلام در واقع زین العابدین است یا آن چه که مشهور است که از امام زین العابدین بزرگتر بوده است اختلاف نظر وجود دارد.
در جریان کربلا حضرت زین العابدین دارای فرزند بودند و جناب امام محمد باقر(ع) کودکی 3 ساله بودند.
حضرت زین العابدین فرزندان دیگری هم داشته است در نتیجه سادات حسینی از نسل امام سجاد (ع) محسوب می شوند.
غیر از امام سجاد(ع) در جریان کربلا از فرزندان سید الشهداء کسی زنده نماند.
پس فرزندان امامان بعدی همه از سادات حسینی هستند چه فرزندان امام باقر(ع) و چه فرزندان دیگر ائمه علیهم السلام.
چرا یک ماه روزه
چرا خداوند متعال سى روز، روزه بر امّت حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله واجب نمود و بر امم گذشته بیش از سى روز را فرض و لازم نموده بود؟
چند نفر یهودى محضر رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) مشرف شده و داناترین آنها مسائلى چند از حضرتش پرسید در بین سؤالات عرضه داشت: براى چه خداوند عزّوجل سى روز، روزه بر امّتت واجب کرده و بر امم سابقه بیشتر از سى روز فرض و لازم قرار داده بود؟
نبى اکرم (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) فرمودند: وقتى جناب آدم (علیه السّلام) از شجره منهیّه تناول نمود آنچه خورده بود مدّت سى روز در شکمش باقى ماند پس حق تعالى بر ذریّه او واجب کرد که تا سى روز گرسنه و تشنه باشند و آنچه را که در بین این سى روز مى خورند و در خوردن مجاز هستند تفضّلى است از ناحیه حق تعالى بر ایشان و همین حکم بر جناب آدم نیز ثابت بود بارى حق عزّ و جل حکم مزبور را بر امّت من واجب گردانید، سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند:
صفحات: 1· 2
زن در اندیشه امام خمینی
الگوی تربیتی
امام به زنان توصیه می کند در تهذیب اخلاق خود و دیگران کوشش کنند و همه به بزرگ زنی اقتدا کنند که حیثیت زنان است. ایشان بر این باور است که همه باید دستورهایشان را از اسلام به وسیله حضرت زهرا و فرزندان او بگیرند و همان طور که ایشان بوده اند، باشند.(1)
رهبر انقلاب از زنان می خواهد احکام اسلام را عمل کنند و دیگران را نیز وادار به عمل نمایند و معتقد است: همان گونه که هر فردی موظف است خود را اصلاح کند، موظف است دیگران را هم اصلاح کند. ایشان امر به معروف و نهی از منکر را، راهکاری برای اصلاح جامعه می داند.(2)
امام، زن را همچون قرآن، انسان ساز می داند و معتقد است: اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملتها گرفته شوند، ملتها به شکست و انحطاط کشیده می شوند.(3)
صفحات: 1· 2
مگر میشد یک زن مسلمان در خیابانهای تهران راحت راه برود!
〰روایت رهبر معظم انقلاب از وضعیت زنان ابرانی در عصر پادشاهی پهلوی〰 ▫️ «زن، در جامعهی خودباختهی نظام پلید پادشاهی، حقیقتاً و از همهی جوانب مظلوم بود. اگر زن میخواست وارد مقولهی علم بشود، باید قید دین و تقوا و عفاف را میزد. ▪️ مگر یک خانم مسلمان، در دانشگاهها و محیطهای آموزشی و مراکز علمی و فرهنگی میتوانست به آسانی حجاب و متانت و وقار خود را حفظ کند؟ مگر ممکن بود؟ ▫️ مگر میشد یک زن مسلمان، در خیابانهای تهران و بعضی از شهرهای دیگر، با متانت و وقار اسلامی یا حتّی با حجاب نیمه کاره، راحت راه برود و از گزند زبان و حرکت هرزگان و دلباختگانِ به فساد و فحشای سوغات غرب، مصون بماند؟ ▪️ کاری کرده بودند که در این مملکت، کسب علم برای زنها غالباً ممکن نمیشد. موارد استثنایی را کاری ندارم. به طور غالب، رفتن زنان به وادی علم میسر نمیشد؛ مگر با برداشتن حجاب و منصرف شدن از تقوا و وقار اسلامی! ▫️در میدان سیاست و در زمینهی فعالیتهای اجتماعی هم همین طور بود. اگر زنی میخواست منصبی از مناصب اجتماعی و سیاسی را در ایرانِ دوران پادشاهی دارا باشد، باید قید حجاب و عفاف و وقار و متانت زن اسلامی را میزد. ▪️ البته، بسته به این بود که خود این زن، جوهر و استعدادش چگونه باشد. اگر خیلی سست عنصر بود، باید تا آن اعماق میلغزید. اگر خوددار و خویشتندار بود، تا حدودی خود را حفظ میکرد؛ اما دایماً با فشارهای روزافزون از سوی محیط اجتماعی روبهرو بود. ▫️ جامعهی ما، این گونه بود.اسلام و انقلاب و امام آمد و در این کشور، زن را در مرکز فعالیتهای سیاسی قرار دادند و پرچم انقلاب را به دست زنان سپرد؛ در حالی که زن در همان حال توانست حجاب و وقار و متانت اسلامی و عفاف و دین و تقوای خود را حفظ کند.»۱۳۶۸/۱۰/۲۶
منبع:http://hejab-islami.persianblog.ir/
خصوصيات اخلاقي طلبه
با سلام يك طلبه بايد چه خصوصيات اخلاقي داشته باشد؟
در توضيح اينكه از نظر مباني ديني يك طلبه به عنوان طالب علوم اسلامي بايد چگونه اخلاقي داشته باشد؟ بايد گفت كه از منظر اسلام، رفتار و كردار طالب علم و جوينده دانش داراي مختصات و شاخصه هايي ميباشد .
در اينجا تنها به سرفصلهايي كه در روايات و كتب علماي اسلامي بدان اشاره شده، در چند بخش ميپردازيم (براي كسب اطلاع بيشتر در اين زمينه ، از شما دعوت مي كنيم تا كتاب جامع و بسيار مفيد (آداب تعليم و تعلم در اسلام ترجمه كتاب منيه المريد شهيد ثاني مطالعه نمائيد ).
الف : شاخصه هاي اخلاقي يك طلبه از جهت انگيزه و هدف:
1. يكي از شاخصه هاي مهم اخلاقي جوينده علم و دانش از منظر اسلام اين است كه داراي انگيزه الهي بوده و با انگيزه كسب منافع دنيايي بدنبال علم نمي رود .
2. هدف دانشجو از كسب علم جاه طلبى ، شهرت ، فخر فروشي و برتري طلبي نمي باشد .
ب : مختصات اخلاقي و رفتاري طلبه در حوزه فردي:
1. يك طالب علم از منظر اسلام مقيد به وظائف و شعائر دينى مي باشد و در اين زمينه كوتاهي نمي نمايد .
2.ضرورت توجه به قرآن كريم به عنوان نخستين و اساسى ترين ماده درسي هر طلبه
3.اهتمام و مطالعه احاديث معصومين عليهم السلام به عنوان بهترين علوم .
4.طالب علم همراه با كسب علم در مسير پالايش دل از رذائل اخلاقى نيز كوشش مي كند.
5. همواره با توكل به خدا در مسير علم آموزي قدم مي گذارد .
6.يك طلبه موفق، داراي حسن خلق و فروتنى مي باشد .
7.از ديگر شاخصه هاي اخلاقي طلبه اين است كه داراي عفت نفس مي باشد .
8.بلند همتي از ديگر مختصات اخلاقي يك طلبه مي باشد .
9. طلبه فرصتهاى زندگانى را به نحو احسن غنيمت مي شمرد .
10.طلبه موفق از معاشرت با افرادي كه وي را از مسير تحصيل علم و تهذيب اخلاق دور مي كنند پرهيز مي نمايد .
11. رعايت نظافت و پاكيزگى
12. برخورداري از آراستگي ظاهر
http://akhlagh.porsemani.ir/content/
شبهه:ظهور امام زمان علیه السلام برابر است با رکود علم و تکنولوژی!
این مطلب از دو جهت قابل بحث است: اول این که: وقتی حضرت مهدی علیه السلام ظهور میفرمایند چگونه بر دشمنانی که دارای پیشرفتهترین امکانات نظامی و غیره میباشند، پیروز میشوند که ما این بحث را به نام «ظهور و امکانات پیشرفته» مینامیم. و دوم این که: پس از تشکیل حکومت و از بین رفتن ظالمین چگونه با این امکانات رفتار میکنند که ما آن را تحت عنوان «حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام و امکانات پیشرفته» از آن یاد میکنیم، و چون آنچه که از سؤال شما برمیآید مربوط به جهت دوّم است و ما به آن میپردازیم و با یاری گرفتن از حضرت امام عصر علیه السّلام عرض میکنیم که: وقتی که حضرت مهدی علیه السلام ظهور کردند و با ظالمین جنگیدند و زمین را از وجودِ ناپاک آنان پاک کردند و حکومتی بر مبنای عدل تشکیل دادند دیگر در جهان جنگی وجود ندارد و تجاوز هم از بین خواهد رفت و همه دنیا را صلح و امنیت فرا میگیرد لذا آن دسته از تجهیزاتی که مربوط به امور نظامی میباشد، خود به خود از صفحه کنار میرود چرا که احتیاجی به آنها نیست و اسلام دین صلح و آرامش است امّا دسته دیگر از امکانات و پیشرفتها و تجهیزات بشری که مربوط به امور صنعتی و کشاورزی و بهداشتی و غیره میباشند نه تنها باقی میمانند و نه تنها بیشتر از آنها استفاده بهینه میکنند بلکه آنچه که از روایات بر میآید آن است که به برکت وجود حضرت مهدی علیه السلام، این گونه امکانات گسترش هم مییابد و اساساً باید گفت که اسلام دین تکامل و پیشرفت در همه زمینههای مادی و معنوی، دنیوی و اخروی میباشد در مورد تکامل امور دنیوی آیات و روایات فراوانی داریم مثل این که خداوند در قرآن کریم میفرماید: «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»[1] و ما به بعضی از این پیشرفتها در زمان حضرت مهدی علیه السلام اشاره میکنیم:
امام زمان (عج) از زبان بزرگان
یکی از علمای برجسته ی نجف یه کربلای معلا مشرف میشود و در حرم مطهر امام
حسین(علیه السلام) به محضر امام زمان(عج) شرفیاب میگردد.
امام زمان(عج) به او میفرمایند :
فلانی ، ببین این جا_ که (در کنار ضریح جد غریبم و زیر گنبد طلای آن) دعا مستجاب
است - مردم به فکر من نیستند و برای فرج من دعا نمیکنند و بعد از آن عالم ربانی
خواسته های مردم را میشنود که هرکدام برای حوایج خصوصی خود دعا میکنند .
امام میفرمایند: شنیدی؟! حتی یک نفر از این زائرین نگفت : خدایا ، فرج مهدی را
برسان!
یکی از مهم ترین شبهات مهدویت
در خصوص زندگانی امام زمان(عج) و مقوله «مهدویت» برخی از سؤالات و شبهات مطرح می شودمانند:
طول عمر
طول عمر حضرت ولیّ عصر(عج) یک حقیقت قطعی و ثابتی است که نه راهی برای انکار دارد و نه فرصتی برای تردید. این مسئله را می توان از دو منظر مورد بررسی قرار داد.
1. مادّیون
زیست شناسان می گویند: اگر اختلال ها و آسیب هایی که به انسان می رسد و موجب کوتاهی عمر او می شود، رفع گردد، او بسیار عمر خواهد کرد. و برای این مطلب، عوامل طول عمر را بیان کرده اند؛ مانند: تغذیه مناسب[1]، خواب مناسب، آرامش روحی[2]، عامل ارث[3]، کم خوری[4]، هوای آزاد[5]، سخت کوشی[6]، سرما و منجمد ساختن[7]. هر کدام از اینها با بررسی های فراوان در مراکز پژوهشی، به اثبات رسیده و گفته شده که انسان و موجود زنده را می توان هزاران سال زنده نگاه داشت.[8] دکتر هارولد مریمن، رئیس انستیتوی تحقیقات پزشکی آمریکا، معتقد است که 197 درجه زیر صفر را می توان حیات جاودانی نامید.[9] یک کارشناس انگلیسی می گوید: به هم خوردن تعادل ذخیره آهن و مس و منیزیوم و پتاسیم و غلبه یکی از آنها بر دیگری، موجب فرارسیدن مرگ می شود و به تعبیر سعدی: «چون یکی زین چهار شد غالب، جان شیرین بر آرد از قالب».[10]
وظیفه ما در دوران غیبت
در زمان غیبت کبری و ظیفه ما چیست و چه مسئولیتهائی بر دوش ما است؟بی گمان اولین وظیفه ما آشنائی با خود آن حضرت است، او را شناخته و به او مأنوس باشیم، شناسایی آن حضرت بقدری پر اهمیّت و حساس است که در حدیثی از پیامبر خدا چنین می خوانیم:«هر کس از دنیا رود، در حالیکه نسبت به امام زمانش عرفان و شناخت نداشته باشد، همچون کسی است که در دوران جاهلیت مرده است».مرگ در دوران جاهلیت یعنی از اسلام و ایمان بی بهره بودن، و پیداست آن کسی که امام زمانش را نشناخته باشد در زمره بی ایمانان معرفی شده است.وظیفه دیگر شیعیان در زمان غیبت مسئله انتظار فرج است که ائمه علیهم السلام مکرراً بدان اشاره فرموده اند.«منتظر» کسی است که خود را برای ظهور امام خود آماده کند، ویژگیها و صفات یاوران آن حضرت را دارا باشد و از بذل جان و مال خویش در راه او دریغ نورزد، از اینرو ست که امام صادق علیه السلام می فرماید:«آنکس که منتظر امر ماست همانند کسی است که در راه خدا در خون خود غوطه ور باشد.»در حدیثی دیگر از آن
دو ویژگی طلاب منتظر از منظر حضرت بقیة الله الاعظم
دو ویژگی طلاب منتظر از نگاه امام زمان(علیه السلام)
امام مهدی (عجل الله فرجه) در دعایی که با عنوان “توفیق طاعه” در کتاب مفاتیحالجنان، مصباح کفعمی و کتاب موعود موجود آیتالله جوادی آملی نقل شده دعایی برای طلاب و دانشپژوهان دارند.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِيقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِيَةِ وَ صِدْقَ النِّيَّةِ و. . . وَ تَفَضَّلْ عَلَى عُلَمَائِنَا بِالزُّهْدِ وَ النَّصِيحَةِ وَ عَلَى الْمُتَعَلِّمِينَ بِالْجُهْدِ وَ الرَّغْبَةِ
آن حضرت در توصیف متعلمین و طلاب دو ویژگی را بیان میفرمایند؛ یکی رغبت و دیگری جهد، کوشش وعلاقه . یعنی اگر طلبه ای به هنگام خواندن درس و مطالعه با حالت سعی و تلاش و از روی شوق و انگیزه این کار را انجام دهد طلبه مورد نظر امام عصر (عج الله فرجه) است.
در آسیبشناسی طلبه منتظر میگوییم طلبه ای که رغبت نداشته باشد و اهل کوشش و تحقیق برای فراگیری نباشد. این دانشجو دچار آسیبهای آخرالزمانی شده است بنابراین امام مهدی (عج) در دعای معروفی که برای اقشار مختلف جامعه دارند دو ویژگی عنصر رغبت و جهد را برای متعلم منتظر برشمردند.
بر این اساس آسیبی که طلبه ما به آن گرفتار میشوند آسیب بیمیلی و بیتلاشی برای فراگیری، تحقیق و پژوهش است که امام مهدی (عج) ما را از گرفتار شدن به این آسیبها برحذر داشتهاند.
پرسشی پیرامون حدیث غدیر از سوی اهل سنت
«بسم الله الرحمن الرحیم»
روزی یکی از دوستان سنی به دیدنم آمده بود.
گفتگوی مفصلی درباره حقانیت اهل بیت (علیهم السلام) داشتم از جمله به خطبۀ حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در غدیر خم استناد کردم.
ایشان میگفت: مولا در این حدیث به معنای دوست آمده است. نهایتاً هر چه دلیل آوردم قبول نکرد. خداحافظی کرد و به سمت بلوچستان حرکت کرد.
یک ساعت از رفتنش گذشته بود که به او زنگ زدم و گفتم: کار خیلی مهمی با شما دارم باید برگردی!!!
گفت: من باید بروم؛ وقت ندارم برگردم؛ خانوادهام منتظرم هستند چه کارم داری؟ در تلفن بگو!
گفتم: کار مهمی دارم؛ تلفنی نمیتوانم بگویم باید خودت اینجا باشی. خیلی اصرار کردم و به زور برگشت. وقتی به من رسید،
گفت: چه کار مهمی داری که من را از این همه راه برگرداندی؟
گفتم: میخواستم بهت بگم: دوستت دارم.
گفت: همین!!!
گفتم: بله. همین را خواستم به شما بگویم.
دوستم ناراحت شد و گفت: خانوادهام منتظرم بودند و باید میرفتم. این همه راه من را برگرداندی که بگویی دوستت دارم!؟؟ اذیت میکنی؟
گفتم: سوال من همینجا است چطور وقتی شما با عجله به سمت خانوادۀ منتظرتان میروید، و شما را از راهتان که میروید بر میگردانم تا به شما بگویم دوستت دارم؛ ناراحت میشوی و در عقل من شک میکنی!!
ولی وقتی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) دهها هزار نفر را که با عجله به سمت خانوادۀ خود که آمادۀ استقبال از آنها بودند، میرفتند، سه روز در زیر آفتاب سوزان، معطل کردند که فقط بگویند: هر کس من را دوست دارد علی (علیهالسلام) را دوست بدارد؟
این کار پیامبر (صلی الله علیه و آله) عاقلانه بود؟! آیا این اقدام پیامبر (صلی الله علیه و آله) ناراحتی مسلمانان را در پی نمیداشت؟؟ آیا آنها در عقل چنین پیامبری شک نمیکردند؟
با این کاری که کردم دوستم با تمام وجود احساس کرد که چه حرف خندهداری زده است و اقرار کرد که پیامبر در جریان غدیر خم، نکتۀ مهمتری میخواست بیان کند و الا برای بیان دوستی علی(علیهالسلام) نیازی نبود مسلمانان را از راهشان برگردانند .
منبع: به نقل از وبلاگ سؤالاتی که مرا شیعه کرد
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
توحید راستین
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
در حدیث است که جاثلیقی (یکی از علمای مسیحی) به حضرت علی (ع) فرمود: به من بگو چهره حق که قرآن می گوید به هر طرف رو کنید رو به خدایید و روی خدا با شماست، یعنی چه؟
حضرت علی (ع) دستور داد هیزم و آتش آوردند. هیزم را آتش زد، مشتعل شد و فضا را روشن کرد. آن گاه پرسید: چهره این آتش کدام طرف است؟ گفت: همه جا و همه طرف، چهره آن است، فرمود: این آتش با این کیفیت که دیدی مصنوعی و مخلوقی است از مخلوقات خدا و همه طرف روی اوست، تو می خواهی خداوند جهت معیّن داشته باشد.
بیست گفتار، شهید مرتضی مطهری، ص 368
پیامبر از شنیدن صدای گریه کودک در مسجد ناراحت شد
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
عصر پیامبر صلی الله علیه وآله بود، ظهر فرا رسید، مؤ ذن در مسجدالنبی مدینه اذان ظهر دعوت نمود، پیامبر صلی الله علیه وآله به مسجد آمد و مسلمین ازدحام کردند و صفوف نماز تشکیل شد، و نماز جماعت شروع گردید، در وسطهای نماز ناگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله می خواهد با شتاب و عجله نماز را تمام کند.
(خدایا چه می شد؟مگر بیماری شدیدی بر پیامبر صلی الله علیه وآله عارض گردیده است ؟او که همواره به وقار و آرامش در نماز سفارش می کرد، اکنون چرا مستحبات نماز را رعایت نمی کند، آن همه عجله برای چه ؟چرا؟یعنی چه ؟)
چند لحظه نگذشت که نماز تمام شد، مردم آن حضرت جهیدند، احوال پرسیدند، می گفتند: ای رسول خدا! آیا پیش آمدی شده ! حادثه بدی رخ داده ؟چرا نماز را این گونه یا عجله و سرعت به پایان رساندی ؟
پاسخ همه این چراها، فقط این جمله بود که پیامبر صلی الله علیه وآله به آنها فرمود: اما سمعتم صراخ الصبی
آیا شما صدای گریه و جیغ کودک شیرخوار را نشنیدید؟ (1)
معلوم شد، کودک ، شیر خواری در نزدیکی آنجا گریه می کند و کسی نیست که او را آرام نماید، پیامبر صلی الله علیه وآله نماز را با شتاب تمام کرد، تا کودک را آرامش و نوازش دهد.
1- فروغ کافی جلد 6 ص 48
کلام آیتالله خامنهای هوشمندانه و دوستانه است
وبگاه آمریکایی «دسیدنت وویس» در تحلیلی پیرامون نامه اخیر رهبر معظم انقلاب ایران نامه ایشان را با ویژگیهایی چون دوستانه، رک و در عین حال هوشمندانه توصیف نمود.
وبگاه آمریکایی یاد شده در این زمینه نوشت: بازتاب لحن کلام آیتالله خامنهای رهبر انقلاب ایران آرام ، دوستانه، محتوای هوشمند و در همان زمان از صمیم قلب است. شما می توانید روح ایشان را از عشق جهانی و غم و اندوه به ارمغان آمده از در درد و رنج که تروریسم حساس کنید. نکته غم انگیز این است که رسانههای غربی و سیاستمداران آنها با یک وسواس خاص علیه ایران هستند در حالیکه ایران تلاش برای کمک به مبارزه با تروریسم را نشان داده است. البته دشمنی غرب با ایران نیز پشتیبانی سرسخت این کشور از فلسطین و امتناع در پذیرش اوامر امپریالیسم است که هر دو گناهان نابخشودنی هستند.
وبگاه دسیدنت وییس نوشت: برای رهبر ایران زندگی مهم بوده و هر گونه مرگ غیرطبیعی یک فاجعه است و وی از حملات مدم غرب به جهان اسلام ابراز تاسف مینماید.
در ادامه این مطلب آمده است: به نظر میرسد آیتالله خامنهای امیدوار است جوان امروزی فرهیخته به درک زیبایی اسلام، انطباق این دین با مسیحیت و یهودیت، تاریخچه طولانی روابط صلح آمیز در اسلام و رد امپریالیسم و استعمار برسد.
وبگاه یاد شده در خاتمه نوشت: رهبر ایران خوش بینانه عنوان ساخت که مردم غرب عمدتا ماهیت واقعی سیاست نوین را درک میکنند و همچنین نقش آمریکا را در ایجاد، پرورش و مسلح کردن القاعده، طالبان و جانشینان آنها را در ک خواهند نمود.
جدا شدن دست مرد از زن در كنار كعبه الهى
امام جعفر صادق عليه السّلام حكايت فرمايد:
روزى در مراسم حجّ و طواف كعبه الهى ، زنى چون ديگر مسلمان ها مشغول طواف كردن بود، در حالتى كه دستش از آستين عبايش بيرون و نمايان بود، كه ناگاه مرد بوالهوسى - كه او نيز مشغول طواف كعبه الهى بود - چشمش به آن زن افتاد و ديد كه دستش نمايان است ، نزديك او آمد و دست خود را بر روى مُچ دست زن كشيد.
در اين لحظه به قدرت خداوند متعال دست مرد - هوس باز - به دست آن زن - بى مبالات - چسبيده شد؛ و هر چه تلاش كردند نتوانستند دست خود را از يكديگر جدا سازند.
افرادى كه در حال طواف بودند، اطراف اين زن و مرد جمع شدند و هركس به نوعى فعاليّت كرد تا شايد دست هاى اين دو نفر را از يكديگر جدا كنند، ولى سودى نبخشيد؛ و در اثر ازدحام جمعّت ، طواف قطع گرديد.
و بعد از آن كه نااميد گشتند، فقهاء و قضات آمدند و هر يك به شكلى نظريّه اى صادر كرد:
بعضى گفتند: بايد دست زن قطع شود؛ چون دستش را ظاهر گردانيده و سبب فساد و گناه شده است .
و برخى گفتند: بلكه مرد مقصّر است ؛ و بايد دست او قطع گردد.
بزرگوارى و اهميّت نعمت خداوند
مرحوم شيخ صدوق رضوان اللّه عليه در كتاب عيون أخبار الرّضا عليه السّلام داستانى را آورده است كه از جهاتى قابل اهميّت مى باشد:
روزى از روزها امام حسين عليه السّلام در حال داخل شدن دست شويى - مستراح -، تكّه نانى را مشاهده نمود، آن را برداشت و تحويل غلام خود داد و فرمود: هنگامى كه خارج شدم آن را به من بازگردان .
غلام لقمه نان را از حضرت گرفت ؛ و پس از آن كه آن را تميز و نظيف كرد، خورد.
وقتى كه حضرت از دست شوئى - مستراح - بيرون آمد، غلام را مخاطب قرار داد و فرمود: آن لقمه نان را چه كردى ؟ غلام عرضه داشت : يا ابن رسول اللّه ! آن را تميز كردم و خوردم .
امام حسين عليه السّلام فرمود: همانا تو در راه خداوند متعال و به جهت خوشنودى و رضايت او آزاد كردم .
در اين هنگام شخصى در آن حوالى حاضر بود و متوجّه اين جريان گرديد، به همين جهت جلو آمد و خطاب به حضرت كرد و عرضه داشت : اى سرورم ! - به همين سادگى - او را آزاد گرداندى ؟!
امام حسين عليه السّلام فرمود: بلى ، چون از جدّم رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله شنيدم كه فرمود:
هركس لقمه نانى را كه بر روى زمين يا در جائى افتاده است ، ببيند و آن را بردارد و تميز كند؛ و تناول نمايد، در درونش استقرار نمى يابد مگر آن كه خداوند متعال او را از آتش دوزخ آزاد و رها گرداند.
و سپس امام حسين عليه السّلام افزود: من نخواستم كسى را كه خداوند مهربان از آتش آزاد نموده ، عبد و غلام من باشد، به همين جهت او را آزاد كردم .
-عيون الا خبار: ج 2، ص 43، ح 154، بحارالا نوار: ج 66 ص 433، و ج 80، ص 186، وسائل الشيعه : ج 1، ص 254. ضمنا همين داستان را به بعضى ديگر از معصومين عليهم السّلام نسبت داده اند؛ و در كتابهاى مختلفى وارد شده است .
دو جريان عبرت انگيز و آموزنده
اُسامه كه يكى از اصحاب پيامبراسلام صلّى اللّه عليه و آله بود؛ و همچنين يكى از كسانى بود كه نسبت به بيعت با امام علىّ عليه السّلام سر باز زد و تخلّف كرد.
روزى سخت مريض شده بود، همان مريضى كه نيز سبب مرگ و فوت وى گرديد.
امام حسين عليه السّلام چون شنيد كه اُسامه مريض شده و در بستر بيمارى افتاده است ، تصميم گرفت تا به عنوان عيادت و ديدار از او به منزلش برود.
وقتى حضرت وارد منزل اُسامه گرديد، كنار بستر او نشست و جوياى احوال وى شد.
اُسامه كه انتظار چنين برخورد محبّت آميزى را از امام نداشت ؛ آهى كشيد و اظهار داشت : يا ابن رسول اللّه ! غم و اندوه بسيارى دارم .
حضرت ابا عبداللّه عليه السّلام به او خطاب كرد و فرمود: مشكل و ناراحتى تو چيست ؟
اُسامه اظهار داشت : قَرْض و بدهى سنگينى بر دوش دارم كه به مقدار شصت هزار درهم مى باشد.
حضرت او را دلدارى داد و فرمود: ناراحت نباش ، تمام قرضى كه بر عهده دارى ، من تعهّد مى نمايم كه آن ها را بپردازم .
آينده نگرى و پيش انديشى
مرحوم شيخ صدوق رحمة اللّه عليه در كتاب خود آورده است :
در يكى از روزها شخصى ، محضر مبارك امام حسين عليه السّلام شرفياب شد و ضمن احوال پرسى عرضه داشت : يا ابن رسول اللّه ! در چه حالتى هستى ؟ و شب را چگونه به صبح آورده اى ؟
حضرت در جواب فرمود: در حالتى به سر مى برم كه پروردگارم در هر لحظه شاهد و ناظر بر اعمال و كردارم مى باشد.
و آتش دوزخ را بر سر راه خود مى بينم ، مرگ كه به دنبال من است ، هر لحظه مرا مى جويد؛ و مى دانم كه محاسبه ، نسبت به گفتار و كردارم حتمى است ، پس سعادت و خوشبختى خود را در گرو اعمال و گفتار خود مى دانم ؛ و هر آنچه را دوست داشته باشم ، به آن دست نمى يابم ؛ و از آنچه بى زار و ناخرسندم ، نمى توانم خود را برهانم ؛ و بالا خره بايد تابع مقدّرات الهى ، باشم ؛ و ايمان دارم كه تمامى امور من به دست ديگرى است ، كه اگر بخواهد مرا مؤ اخذه مى كند؛ و اگر مايل باشد مرا عفو مى نمايد. پس با يك چنين حالتى كدام فقيرى در پيشگاه خداوند، از من فقيرتر و نيازمندتر خواهد بود.
بحارالا نوار: ج 76، ص 15، ح 2، چاپ بيروت ، و ج 73، چاپ ايران .
منزلى از ياقوت قرمز
هنگامى كه شهادت امام حسن مجتبى عليه السّلام نزديك شد و أ ثرات زهر در بدن شريفش ظاهر گشته بود، برادرش حسين عليه السّلام كنار بستر او آمد و نشست ؛ و سپس اظهار داشت : چرا چهره ات به رنگ سبز متمايل گشته است ؟
امام حسن عليه السّلام گريست و فرمود: برادرم ، سخن جدّم درباره من عملى شد، وبعد از آن يكديگر را در بغل گرفته ؛ و هر دو گريان شدند.
و پس از لحظاتى فرمود: جدّم مرا خبر داد: موقعى كه در شب معراج در يكى از باغ هاى بهشت وارد شدم و بر منازل مؤ منين عبور كردم ، دو قصر و آپارتمان بسيار مجلّل كنار هم ، مرا جلب توجّه كرد كه يكى از زبرجد سبز و ديگرى ياقوت قرمز بود. به جبرئيل گفتم : اين دو قصر مربوط به كيست ؟
پاسخ داد: مربوط به حسن و حسين است .
گفتم : چرا يك رنگ نيستند؟
پاسخى نداد و ساكت ماند، گفتم : چرا سخن نمى گوئى ؟
گفت : از تو خجالت دارم و شرمنده ام .
گفتم : تو را به خدا سوگند مى دهم ، مرا از علّت آن خبر دهى ، كه چرا داراى دو رنگ مى باشند؟
اظهار داشت : آن ساختمانى كه سبز رنگ است مربوط به حسن عليه السّلام خواهد بود، چون كه او را مسموم مى كنند و موقع مرگ ، رنگش سبز خواهد شد.
و ساختمانى كه قرمز مى باشد مربوط به حسين عليه السّلام است ، چون كه او را خواهند كشت و رنگش از خون ، قرمز خواهد شد.
هنگامى كه امام حسن عليه السّلام اين مطلب را بيان نمود، با برادرش حسين عليه السّلام همديگر را در آغوش گرفته و سخت گريستند؛ و تمامى افراد حاضر در كنار ايشان ، شروع به شيون و گريه كردند.
-بحارالانوار: ج 44، ص 145.
ياران وفادار
يكى از علماى بزرگ شيعه مى گويد: من از هنگامى كه خواندم يا شنيدم كه امام حسين (علیه السلام) درشب عاشورا فرمود: من اصحابى بهتر و با وفاتر از اصحاب خود سراغ ندارم در اين حرف دچار تريد شدم و نمى توانستم بپذيرم كه اين سخن از اباعبداللّه (علیه السلام ) باشد زيرا با خود مى انديشيدم كه اصحاب آن حضرت خيلى هنر نكردند خوب امام حسين است و ريحانه پيغمبر و امام زمان و فرزند على (علیه السلام) و زهراى اطهر است هر مسلمان عادى هم اكر امام حسين (علیه السلام ) را در آن وضع ميديد او را يارى مى كرد و انها كه يارى كردند بنابر اين خيلى هم قهرمانى به خرج نداند و انها كه يارى نكردند خيلى آدمهاى پست و بدى بودند. پس از مدتى كه در اين فكر بودم خداوند متعال انكار مى خواست مرا از اين غفلت و جهالت و اشتباه بيرون بياورد لذا شبى در عالم رويا ديدم صحنه كربلاست .
خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب میکند؟
علامه امینی تعریف کرده است که: مدتها فکرمیکردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب میکند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) را چگونه به او میدهد؟
،تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستادهام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمود: این کوزهها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست.
کوزهها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین(علیه السلام) باز گردم.
ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر میشد، دیدم از دور کسی به طرف من میآید و هرچه او به من نزدیکتر میشد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) است. وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطرهای بنوشد.
اشعار مناجات با امام حسین(ع) - شب جمعه
نور توحید عیان است شب جمعه حرم
واقعاً مثل جنان است شب جمعه حرم
به خداوند و همه عالم امکان سوگند
بهترین جای جهان است شب جمعه حرم
کربلا قبلهی دلهاست خدا میداند
و چه حاجت به بیان است شب جمعه حرم
وعدهی ما شب جمعه حرم ثارالله
همه جا ورد زبان است شب جمعه حرم
شب جمعه همه آرام فقط گوش دهید
مادرش مرثیهخوان است شب جمعه حرم
مادرش آمده اما قد او خم شده است
قامتش همچو کمان است شب جمعه حرم
از همان لحظه که ارباب به گودال افتاد
خواهرش لطمهزنان است شب جمعه حرم
حبیب باقر زاده
امام حسین (ع): زيارت حضرت و شفاعت در قيامت
مرحوم قطب الدّين راوندى در كتاب خود موسوم به خرائج و جرائح نقل كرده است :
روزى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله در محلّى نشسته بود و اطراف آن بزرگوار، امام علىّ، حضرت فاطمه ، حسن و حسين عليهم السّلام گرد آمده بودند.
در اين هنگام ، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به ايشان خطاب كرد و فرمود: چگونه ايد در آن هنگامى كه هر يك از شما از يكديگر جدا و پراكنده گردد؛ و قبر هر يك در گوشه اى از زمين قرار گيرد؟
حسين عليه السّلام لب به سخن گشود و اظهار داشت : يا رسول اللّه ! آيا به مرگ طبيعى مى ميريم ، يا آن كه كشته خواهيم شد؟
حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله در پاسخ فرمود: اى پسرم ! همانا شما مظلومانه كشته خواهيد شد.
و سپس افزود: و ذرارى شما در روى زمين پراكنده خواهند شد.
حسين عليه السّلام سؤ ال نمود: يا رسول اللّه ! چه كسى ما را خواهد كشت ؟
حضرت رسول صلوات اللّه عليه در پاسخ فرمود: شرورترين افراد، شما را به قتل مى رسانند.
حسين عليه السّلام همچنين سؤ ال كرد: آيا كسى به زيارت قبور ما خواهد آمد؟
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آرى ، عدّه اى از - مردان و زنان - امّت جهت زيارت شما بر سر قبور شما مى آيند، و با آمدنشان بر مزار شما، مرا خوشحال مى نمايند.
و چون قيامت بر پا شود من در صحراى محشر حاضر خواهم شد، و آن هائى را كه به زيارت قبور شماها آمده باشند شفاعت مى كنم ؛ و از شدايد و سختى هاى قيامت نجاتشان خواهم داد.
-بحارالا نوار: ج 18، ص 120.
داستانی از گریه بر امام حسین (ع)
چون روز هفتم تولد حضرت سيدالشهداء (ع ) شد، حضرت رسول (ص ) تشريف آوردند و فرمودند: فرزندم را نزدم بياور. قنداقه حضرت را به دست حضرت رسول (ص )دادند و حضرت گوسفند سياه و سفيدى براى امام عقيقه كرد و يك رانش را بقابله داد و سر مبارك حضرت حسين (ع ) را تراشيد و بوزن موى حضرتش نقره تصدق كرده و خلوق بر سر مباركش ماليد سپس او را بر دامن خود گذاشت و گريه زيادى كردند و فرمود: اى اباعبدالله خيلى بر من گرانست كشتن تو.
اسماء مى گويد: گفتم پدر و مادرم فداى شما باشد اين چه خبرى است كه شما مى فرمائيد؟ و عوض شادى گريه مى كنيد؟!
حضرت رسول (ص )فرمود: گريه ام براى اين فرزند دلبندم است كه گروهى كافر و ستمكار از بنى اميه او را خواهند كُشت و خدا شفاعت مرا به آنها نمى رساند، و آنها رخنه در دين خواهند كرد، خداوندا از تو مسئلت ميكنم آنچه را كه حضرت ابراهيم در حق فرزندان وذريه اش از تو در خواست كرد، خداوندا دوست بدار دوستان او را و لعنت كن دشمنان آنها را لعنتى كه آسمان و زمين را پر كند… (1)
چشم گريان چشمه فيض خداست
هم پشيمانى از جرم و گناهست
گريه كن از ترس و از خوف خدا
گريه بر هر درد بى درمان دواست
در قيامت چشمها گريان بود
جز همان چشمى كه گريان از خوف خداست
ديگر آن چشمى كه شادان باشد او
آن عزادار حسين مصطفى است
ديگر آن چشمى كه شاد و خرم است
آن چشمى كه از حرام پوشاست
گريه كن بهر حسين شاه شهيد
اشك چشم تو شفاى دردهاست
هر كسى كوثر ببيند خرم است
كوثر هم شاد از عزادار حسين مرتضى است (2)
1- جلاءالعيون ، 436
2- گلهاى باغ محمدى ، ج 2، ص 165
شیعه
شیعه واقعى
امام باقر علیه السلام مردى رادید که بر دیگرى فخر مى ورزید و مى گفت : من از شیعیان آل محمد هستم .
حضرت به او فرمود: بر او فخر نکن . اموالى را که دارى اگر براى خودت خرج کنى برایت دوست داشتنى تر است .
امام علیه السلام فرمود: پس ،تو شیعه نیستى ، زیرا ما اگر مالى براى برادران مومن خود خرج کنیم دوست داشتنى تر است تا براى خود خرج کنیم .
تو این گونه بگو که من از دوست داران شما هستم وامید نجات به محبت شما دارم .بحار الانوار، ج 68، ص 156
ویژگیهاى شیعه
ابو اسماعیل گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم فدایت شوم شیعه در محیطى که ما زندگى مى کنیم بسیار زیاد است .
امام علیه السلام فرمود: آیا توانگر به فقیر توجه دارد؟ آیا نیکوکار از خطا کار در مى گذرد؟ و آیا نسبت به یکدیگر همکارى و برادرى دارند؟
عرض کردم : نه .
حضرت فرمود: آنها شیعه نیستند شیعه کسى است که این کارها را انجام دهد. اصول کافى ، باب مذاکره و گفتگوى برادران .
سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت حضرت امام محمد باقر (( علیه السلام )) ، رابه تمامی ارادتمندان خاندان اهل بیت عصمت و طهارت تسلیت می گوییم .
ناسپاسی
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ [ ابراهيم 7]
اگر شكرگزارى كنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر كنيد، مجازاتم شديد است!
ناشکری و ناسپاسی، در برابر نعمتها باعث زوال و نابودی آنها میشود.
داستانك:
در روایتی از امام صادق(عليه السلام) به این مضمون وارد شده که می فرمایند:
من بعد از غذا انگشتان دست خود را می لیسم بهطوری که می ترسم خادمم مرا در این حالت مشاهده کند و پیش خود فکر کند که این کارم از روی حرص من به غذا می باشد، در حالیکه اینگونه نیست.
امام صادق (عليه السلام) در ادامه ی این روایت، علّت کار خود را ذکر می کند و می فرماید:
در گذشته مردمی زندگی میکردند که دارای چشمهسارها و نعمات فراوان بودند، بهطوری که آنها از مغز و جوانه گندم برای خودشان، نان درست می کردند؛ ولی آنها بهخاطر وفور نعمت با نان محل مدفوع کودکانشان را پاک می کردند؛ تا اینکه کوهی از این نانها جمع شده بود…
طولی نکشید که بر اثر ناسپاسی و کفران نعمت، خداوند بر آنها غضب کرد و باران بر آنها نبارید؛ کار بهجایی کشید که برای همان نان هایی که روزی محل مدفوع کودکانشان را پاک می کردند، صف می کشیدند و آنها را در بین خود با ترازو تقسیم می کردند!! [بحارالانوار، جلد 14، صفحه 144، باب12]
آری کفران نعمت و ناسپاسی، از جمله گناهانی است که عذاب و عقوبت دنیوی آن، زود فرامیرسد.
حال فكر كنيم ، آيا ما شكر نعمتها را انجام ميدهيم؛ شكر امنيت ؛ كشور ؛ رهبر ؛ دين ؛ مذهب و …
ماجرای شیعه شدن پادشاه ایران به دست علامه حلی(ره)
روزی سلطان خدا بنده بر همسر خود خشمگین شد و در یک جمله او را سه طلاقه کرد ولکن (به دلیل علاقه بسیار زیاد به همسرش)، خیلی زود پشیمان شد؛ لذا علماء اهل سنت را گرد آورد و نظر آنها را جهت حال این مشکل پرسید.
آنها جملگی گفتند: «چاره نیست جز اینکه نخست مُحَلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند تا پس از آن مُحَلّل، شما بتوانید باز او را به زوجیّت خود در آورید.»
سلطان گفت: «این کار بر من بسیار گران است، لکن شما در هر مسألهای با هم اختلاف نظر دارید و در مسائل مختلف اقوال گوناگونی دارید، آیا در این مسأله هیچ قول دیگری ندارید؟»
گفتند: «نه»
آنگاه یکی از وزرای سلطان گفت: «در شهر «حلّه» عالمی است که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است سلطان آن عالم را احضار کند، شاید مشکل را حل کند.»
عالمان سنّی گفتند: «علامه، مذهب باطلی دارد و “رافضیان افرادی بیخرد و کم عقل هستند” و اصلاً در شأن سلطان نیست که چنین مرد سبک سر و بی عقلی را به حضور بپذیرد.»
سلطان گفت: «احضار او بیفائده نیست.»
ساده زیستی و رهایی از دنیا
آیت الله العظمی بهاءالدینی(ره)
منزل مسکونی آیت الله بهاءالدینی(ره) همان خانه محقر خشتی و گِلی کنار حسینیه بود، ایشان از خود ثروتی به جا نگذاشت و اجازه تعویض و تعمیر منزل خویش را هم نداد و در مقامی بود که هیچ دیدی نسبت به دنیا و زندگی آن از جهت پست و بلندی آن نداشت. بارها میفرمود: ما روی زمین بنشینیم یا روی فرش یا در خانه کوچکی یا خانه بزرگی برای ما فرق نمیکند.
یکی از ارادتمندان ایشان میگفت: روزی خدمت آقا بودم حسینیه روضه بود، چند نفر از آقایان هم خدمت ایشان بودند و همه آنها اتومبیل داشتند. بعد از پایان مجلس آقا رو کرد به من و فرمود: ما را جایی ببر. من فوری بلند شدم و به اصطلاح رفتم و فرغونم ( ماشین وانت) را روشن کردم و جلوی پله حسینیه آوردم؛ آن آقایان هم بلند شدند و ماشینهای مرتب و خوب خود را روشن کردند. آقا عصا به دست از پلهها پایین آمد. نگاهی به ماشینها کرد و نگاهی به وانت قراضه من. فرمود: شماها هم بلند شدید؟ گفتند: آقا بفرمایید ما در خدمت شما هستیم. آقا فرمود: خوشی که در این ماشین به ما میگذرد، در ماشینهای مرتب ما نداریم و نشست توی ماشین وانت.
منابع: سیری در آفاق، حسین حیدری کاشانی، ص128. ، ص121 و 122
گناه، اوج حماقت است نه زرنگی!
روز قیامت نیکی هایمان را به محبوب ترین فرد زندگیمان نخواهیم داد.اما مجبور می شویم آنها را به کسی بدهیم که از او متنفر بودیم و غیبتش را کردیم.گناه، مخصوصا حق الناس اوج حماقت است نه زرنگی!
زرنگی بندگی خداست…
آیت الله بهاءالدینی
سخنان مقام معظم رهبری درباره حضرت زهرا(سلام الله علیها)
بنده به عنوان یک گوینده و یک روحانى سالها از فاطمه زهرا(سلام الله علیها) حرف زده ام و شاید صدها ساعت درباره این مخدره صحبت کرده ام و همه ما به فضایل معنوى فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و به خصلتهای انسانى فاطمه زهرا(سلام الله علیها) توجه کردیم اما به این که باید یک الگوى زنده و مجسم و روشن از زن مسلمان امروز در اختیار بینندگان دنیا بگذاریم خیلى توجه نکردیم.
فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بعد از رحلت پیغمبر(ص) براى خلافت على بن ابی طالب(ع) به یک مبارزه مستمر شبانه روزى دست زد و کسى نمىتواند منکر آن بشود.
مقام فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در خور آن است که عقول برجسته انسانهای بزرگ در اصلىترین رشته هاى تفکرات ایشان بیندیشند و زبانهای فصیحترین و بلیغترین گویندگان، شعرا و سرایندگان آن اندیشه ها را در قالب کلمات بیاورند.
شركت در تشييع جنازه ى حضرت زهرا (سلام الله علیها)
آخرين مهلت غاصبين براى نقشه كشيدن، قبل از تدفين حضرت زهرا عليهاالسلام بود. آنها تصميم گرفتند براى سرپوش گذاشتن بر جنايات خود به هر قيمت شده در تشييع جنازهى حضرت زهرا عليهاالسلام شركت كنند و لابد اظهار عزادارى كنند تا سرپوشى بر جناياتشان باشد. برنامه از دو طرف به اين صورت شروع شد:
وصيت حضرت زهرا سلام الله علیهابه تدفين شبانه
حضرت زهرا سلام الله علیها به اميرالمؤمنين عليهالسلام عرض كرد: آيا مىتوانى وصيت مرا عمل كنى؟ حضرت فرمود: آرى انجام مىدهم. فرمود: وقتى من از دنيا رفتم مرا شب دفن كن و به ابوبكر و عمر خبر مده، كه نبايد احدى از آنان كه بر من ظلم كردند و حق مرا گرفتند بر جنازهام حاضر شوند، و اجازه مده بر جنازهى من نماز بخوانند چرا كه اينان دشمنان من و پيامبرند، و اجازه مده احدى از اينان و اتباعشان بر جنازهى من نماز بخوانند. شب كه جاسوسان سراغ كار خود رفتند و چشمها بخواب رفت مرا دفن كن.
تدفين مخفيانه ى حضرت
مقدارى از شب كه گذشت و از جاسوسان مطمئن شدند، اميرالمؤمنين عليهالسلام آن حضرت را غسل داد و فرزندان حضرت زهرا عليهاالسلام بهمراه سلمان و ابوذر و مقداد و نيز فضه و اسماء و چند نفر ديگر در نماز بر جنازهى حضرت زهرا عليهاالسلام حضور يافتند و پس از نماز، جنازه را مخفيانه دفن كردند و اميرالمؤمنين عليهالسلام محل قبر را با زمين اطراف يكسان نمود بطورى كه محل آن شناخته نشود.
فردا صبح ابوبكر و عمر بهمراه مردم به قصد تشييع و نماز بر جنازهى حضرت زهرا عليهاالسلام حركت كردند و بر در خانهى حضرت جمع شدند. ولى ناگهان شنيدند كه مقداد خطاب به مردم گفت: «ديشب فاطمه را دفن كرديم». از سوى ديگر مردم با چهل صورت قبر جديد در بقيع روبرو شدند كه به هم شباهت داشتند و قابل تشخيص نبودند.عمر گفت:هم اكنون كنار قبرها مىروم و آنها را نبش مىكنم تا جنازهى فاطمه را پيدا كنم و بر بدن او نماز بخوانم!
عكس العمل اميرالمؤمنين عليه السلام در مقابل تصميم نبش قبر فاطمه عليهاالسلام
اين خبر به اميرالمؤمنين عليهالسلام رسيد. حضرت قباى زرد رنگى را كه در جنگهاى شديد مىپوشيد به تن كرد و بحال غضبناك كه چشمانش سرخ شده و رگهايش بالا آمده بود با تكيه بر شمشير ذوالفقار آمد تا وارد بقيع شد.
يك نفر جلوتر سراغ مردم رفت و خبر داد كه على بن ابىطالب مىآيد و به خدا قسم ياد مىكند كه اگر سنگى از اين قبرها حركت داده شود شمشير خواهد كشيد تا همه را بكشد.
عمر و اصحابش مقابل حضرت درآمدند و عمر گفت: چه خبر است اى اباالحسن! بخدا قسم قبر او را مىشكافيم و حتماً بر او نماز مىخوانيم!
اميرالمؤمنين عليهالسلام لباس عمر را گرفت و او را تكانى داد و بر زمين زد و فرمود: اى عمر، حق خود را رها كردم تا مردم از دين برنگردند، و اما قبر فاطمه، قسم به آنكه جان على بدست اوست، اگر تو و اصحابت در اين باره كوچكترين اقدامى كنيد زمين را از خون شما سيراب مىكنم.
انقلاب هند وایران
انقلاب هند وایران
اامام خمینی (ره) که در مقام یک مرجع دینی، رهبری نهضت اسلامی را برعهده داشته است، با رویکردی هدایت جویانه و تکلیف گرایانه به حادثه عاشورا به عنوان یک دلیل فقهی می نگریست و به این ترتیب پشتوانه ی فقهی قیام را فراهم می نمود. از دیدگاه امام خمینی، هدف «اصلی» قیام عاشورا نه دستیابی به حکومت بلکه طرح اعتراض نسبت به اقدام های حکومت اموی بوده است که در پی ایجاد انحراف در اسلام و وارونه نمودن ارزش های دینی بوده اند، از روش امام حسین (ع) در می یابیم آنگاه که اصل اسلام و احکام آن در معرض خطر و نابودی قرار می گیرد؛ سکوت جایز نیست، هر چند وارد آمدن ضرر به جان و مال و آبرو را در پی داشته باشد و هر چند بر این اعتراض و قیام اثر مطلوب در از بین رفتن منشاء فساد حاصل نگردد و امور جامعه ی دینی به اصلاح نینجامد.
از بررسی قیام عاشورا می توان چنین استنباط نمود که در اوضاع یاد شده، اعتراض و قیام صرف نظر از آثار آن موضوعیت دارد و موفق شدن به اعتراض و قیام، خود یک هدف محسوب می شود.
امام خمینی (ره) با توجه به رویکرد معطوف به اسلام زدایی به دست رژیم شاهنشاهی، اوضاع را همچون وضعیت زمان امام حسین (ع) دانسته و توسل به عنایتی همچون «لاضرر»، «تقیّه» و «حفظ نظام» را در چنین اوضاعی نادرست شمرده اند و حکم برعدم جواز سکوت نمودند. و با توجه به اهمیت اصل دین از آسیب های عرصه ی قیام استقبال نمودند.
می توان گفت قیام امام خمینی (ره) در نظر و عمل برخاسته از قیام حضرت سید الشهدا (ع) بوده است و در واقع قیام عاشورا، مبنای مشروعیت نهضت اسلامی معاصر بوده است.
گاندي در تفحص زندگاني امام حسين و علت جاودانگي و پايداري آن به يک مسأله مهم رسيده و همانا درسي از سرور آزادگان اخذ نموده و آن را براي استقلال هند به کار بسته است ، يعني او به پيروي از امام ، به مردم هند که طرفدار استقلال هند بودند اعلام نمود مرگ را به بازي و مسخره بگيريد و نترسيد.«من براي مردم هند چيز تازه نياوردم ، فقط نتيجه اي را که از مطالب و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگي قهرمان کربلا به دست آورده بودم ، ارمغان ملت هند کردم . اگر بخواهيم هند را نجات دهيم واجب است همان راهي را بپيماييم که حسين بن علي پيمود… .»منبع
http://www.hamaseh.net/64310.html
بیانات رهبر انقلاب درباره عاشورا
حادثه عاشورا؛ یک دریای خروشان عواطف صادق
در حرکتهاى معنوى، عاطفه سهم و جاى خود را دارد. نه عاطفه جاى استدلال را مىگیرد و نه استدلال مىتواند به جاى عواطف بنشیند. حادثه عاشورا، در ذات و طبیعت خود، یک دریاىِ خروشانِ عواطفِ صادق است. یک انسان والا، پاک، منوّر و بدون ذرّهاى شائبه تردید در شخصیت ملکوتىِ والاى او، براى هدفى که همه منصفین عالم در صحّتِ آن، که مبتنى بر نجات جامعه از چنگ ظلم و جور و عدوان است، متّفقند، حرکت شگرفش را آغاز مىکند و مىگوید: «ایها النّاس! انّ رسول اللَّه، صلّىاللَّهعلیهوآله، قال: من رأى سلطاناً جائراً» بحث سرِ این است. امام حسین علیهالسّلام، فلسفه حرکت خود را مقابله با جور قرار مىدهد: «یعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان.» بحث بر سرِ مقدّسترین هدفهاست که همه منصفین عالم آن را قبول دارند. چنان انسانى، در راه چنین هدفى، دشوارترین مبارزه را تحمّل مىکند.
مبارزه غریبانه، سختترینِ مبارزههاست
شوارترین مبارزه، مبارزه غریبانه است. کشته شدن در میان هیاهو و هلهله دوستان و تحسین عامّه مردم، چندان دشوار نیست. در حادثه عاشوراى امام حسین علیهالسّلام، حتى کسانى مانند «عبداللَّهبنعباس» و «عبداللَّهبن جعفر» که خودشان جزو خاندان بنىهاشم و از همین شجره طیّبهاند، جرأت نمىکنند در مکه یا مدینه بایستند، فریاد بزنند و به نامِ امام حسین علیهالسّلام، شعار بدهند. چنین مبارزهاى، غریبانه است و مبارزه غریبانه، سختترینِ مبارزههاست. همه با انسان، دشمن. همه از انسان، رویگردان. در مبارزه امام حسین علیهالسّلام، حتّى برخى از دوستان هم معرضند. چنانکه به یکى از آنها فرمود: «بیا به من کمک کن.» و او به جاى کمک، اسبش را براى حضرت فرستاد و گفت: «از اسب من استفاده کن!» غربت از این بالاتر و مبارزه از این غریبانهتر؟! آن وقت در این مبارزه غریبانه، عزیزترین عزیزانش در مقابل چشمش قربانى شوند. پسرانش، برادرزادههایش، برادرانش و پسرعموهایش؛ این گلهاى بنىهاشم، پرپر شوند، و در مقابلش روى زمین بریزند و حتّى کودک ششماههاش هم کشته شود!
عا شورا از نگاه قرآن
سوره ی مبارکه الصافات: آيه 107
وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ(107)
ما ذبح عظيمى را فداى او كرديم، (107)
و” فديناه بذبح عظيم.”
«و ما قرباني بزرگي را فداي او ساختيم.»
امام رضا عليهالسلام فرمود:
چون خداي عزيز و شکوهمند ابراهيم عليهالسلام را امر نمود که جاي فرزندش اسماعيل گوسفندي را که خدا برايش فرو فرستاده بود قرباني نمايد، ابراهيم درخواست نمود که فرزندش اسماعيل را با دستش ذبح نمايد و اگر او به کشتن گوسفند امر نميشد همين کار را ميکرد تا آن داغي را که به قلب پدري که عزيزترين فرزندانش را با دست خود قرباني نموده وارد شده به دل او هم وارد شود، و به اين ترتيب سزاوار بلندترين درجات اهل ثواب بر بلاها گردد.
پس خداي بزرگ و بلندمرتبه به او وحي نمود:
اي ابراهيم چه کسي از آفريدگانم را بيشتر دوست داري؟ گفت: پروردگارا تو کسي را نيافريدي که از دوستت محمد صلياللهعليهوآله محبوبتر باشد. خدا بدو وحي نمود: آيا او را بيشتر دوست داري يا نفس خود را؟ گفت: بلکه من او را بيشتر از خود دوست دارم. فرمود: فرزندش نزد تو محبوبتر است يا فرزند خودت؟ گفت:
بلکه فرزند او. فرمود: کشته شدن فرزند او به ستم و ظلم به دست دشمنانش دل تو را بيشتر به درد ميآورد يا کشته شدن فرزندت به دست خودت در راه اطاعت از من؟
پروردگارا بلکه کشته شدن او به دست دشمنانش قلب مرا بيشتر به درد ميآورد. فرمود:
اي ابراهيم، پس همانا گروهي که گمان ميکنند که از امت محمد صلياللهعليهوآله هستند بزودي بعد از او دست به خون فرزندش آغشته ميسازند و او را به ظلم و ستم همچون گوسفندي ميکشند، و بدين واسطه مستوجب خشم من خواهند شد.
پس ابراهيم بخاطر آن بيتاب شد و دلش به درد آمد و به گريستن پرداخت. خداي بزرگ و بلند مرتبه بدو وحي فرمود:
اي ابراهيم به تحقيق فدية بيتابي بر فرزندت اسماعيل يعني اگر او را ذبح ميکرديبه اندوهگينيات بر حسين عليهالسلام و کشته شدنش برابر گشت، و براي تو بلندترين درجات اهل ثواب بر مصيبتها خواهد بود، و آن سخن خداي عزوجل است .
که فرمود: «ما قرباني بزرگي را فداي او ساختيم.»
قیام امام حسین(علیه السلام)
قیام امام حسین(علیه السلام)
نتيجه این نبرد نابرابر ، از قبل مشخص بود ، اما آن حضرت بر آن شد تا با سازماندهی گروه محدود یاران خود ، دو هدف را به شرح ذیل، بدست آورد :
الف - هدف اول این بود که به پيروان خود در طول تاریخ ، درس مراعات نظم و انضباط و انجام کارها با برنامه ریزی و سازماندهی لازم را ارائه کند ، تا کم بودن عدد و کاستی امکانات ، بهانه ای برای فقدان برنامه ، و تسليم شدن در برابر حوادث نگردد.
ب - هدف دوم سالار شهيدان ، طولانی تر کردن زمان درگيری ، به منظور تامين وقت بيشتر و فرصت بهتر برای ا بلاغ پيام های نهضت خود به جهانيان ، از طریق گزارشگران موجود در صحنه ، و حاضران در ميدان بود.
نهضت امام حسين (علیه السلام) ، یک انقلاب مبتنی بر کلام حق ، و بيان حقيقت بود ، و آگاهی خشی و بيدارگری مردم ، یکی از مهمترین اهداف بلند سالار شهيدان را تشکيل می داد.
روشن است که اگر آن حضرت با ترتيبات نظامی و برنامه ریزی لازم ، خيل عظيم لشکریان دشمن را به تأنّی و درنگ در ميدان جنگ وادار نمی کرد ، آن سپاه سی هزار نفره و به خون تشنه ، می توانست با یک هجوم ناگهانی ظرف دقایقی چند ، خيمه های ایشان را در هم بکوبد و همه یاران امام حسين (علیه السلام) را از دم تيغ بگذراند ، و فرصتی برای ارائه دیدگاه ها و پيام های نورانی و بی مانند آن حضرت و یارانش در آن روز تاریخی باقی نگذارد.
ابعاد شخصيّت امام حسين (ع)
ابعاد شخصيّت امام حسين (علیه السلام)
اگر چه موضوع بحث ما در این کتاب ، تشریح نهضت عاشورای امام حسين (علیه السلام) و حرکت توفنده آن حضرت از مدینه تا کربلا است ، اما شایسته است به این نکته نيز اشاره شود که روحیه انقلابی آن بزرگمرد تاریخ ، تنها یکی از ابعاد شخصیّت امام حسين و فضائل گوناگون ایشان را تشکيل می دهد. صفات زیبای دیگری مانندپارسایی ، دانش سرشار ، بردباری و گذشت ، سخاوت ، تواضع ، شهامت و شجاعت ، ابعاد دیگری از شخصيّت آن حضرت را به نمایش می گذارند.و فشرده ، به برخی از فضائل اخلاقی سالار شهيدان ، اشاره می کنيم :
سيّد الشهداء (علیه السلام) و کلمات گهربار بجا مانده از ایشان ، به اوج عظمت علمی آن حضرت در زمينه علوم عرفانی ، فلسفی ، و دینی پی می بریم. ، دعای معروف عرفه است که آن حضرت در هنگام زیارت مکّه مکرّمه ، قرائت فرموده است . در این متن عرفانی ، امام حسين (علیه السلام) به مبانی اساسی فلسفه و عرفان اسلامی اشاره می کند. این دعا را دانشمندانی مانند علی بن موسی بن طاووس در کتاب “اقبال الاعمال” ، و ابراهيم عاملی کفعمی
در اینجا به طور فشرده، به برخی از فضائل اخلاقی سالار شهيدان ، اشاره می کنيم: